کار امروز را به فردا انداختن، یعنی یک روز یا زمانی بیشتر در رسیدن به موفقیت تاخیر خواهد افتد.
 
چکیده: کار امروز را به فردا مینداز، یکی از ضرب المثل های معروف ایرانی است که همگی آن را در خاطر داریم ولی در عمل به گونه ای کار دیگر یعنی تاخیر انداختن در کار ضروری را پیشه خود ساخته ایم. در این نوشتار به عمده بهانه های تاخیر در کارها اشاره خواهیم کرد.
 
تعداد کلمات 1925 / تخمین زمان مطالعه 10 دقیقه

بهانه های امروز و فردا کردن

امروز و فردا کردن، نوعی فریب دادن خود و انکار واقعیت است؛ زیرا تمام دلایل این عادت، پوچ و فریبنده اند. هیچ بهانه ای نمی تواند توجیه قابل قبولی برای به تأخیر انداختن وظیفه حال باشد؛ چون علاوه بر از دست رفتن زمان با ارزش و بی برگشت، به تأخیر انداختن کارها هیچ مشکلی را حل نمیکند؛ بلکه مشکل را دوچندان می کند.
هر زمانی که فکر می کنید برای انجام دادن کاری که به تأخیر می اندازید مناسب باشد، شرایط همین زمان حال را دارد و هر علتی که الآن موجب تأخیر است، می تواند در آن زمان نیز موجود باشد. باید به جای تسلیم شدن به خواست های بی منطق ریشه یابی و علاج علت این بیماری بود.
برای درمان امروز و فردا کردن، از دو طریق می توان وارد عمل شد. نخست این که با بررسی علت های امروز و فردا کردن، عواملی را که موجب تأخیر کارها می شوند، شناسایی کرد و در پی برطرف کردن آنها بود. راه دوم، عکس این است؛ یعنی با تغییر سریع رفتار و وضعیت کار، علت آن تاخیرها را از میان برداشت. روان شناسان رفتارگرا معتقدند با تغییر رفتار، طرز فکرنیز تغییر می کند؛ مثلا برای غلبه بر احساس افسردگی، هم می توان با ریشه یابی علت، به درمان افسردگی پرداخت و هم می توان با قرار دادن خود در موقعیت دیگر (مثلا با خندیدن و انجام دادن کار دلخواه)، طرز تلقی خود را تغییر داد.
بنا براین برای درمان امروز و فردا کردن باید علاوه بر بررسی علل آن، به طور همزمان، خود را وادار به انجام دادن کار کنید تا دیدگاهتان در مورد کار تغییر یابد. یکی از ابزارهای تغییر عملی رفتار مسامحه کارانه این است که پوچ بودن بهانه های تأخیر در امور را درک کنیم تا از فریب آنها مصون باشیم. برای این منظور در ادامه ضمن اشاره ای به برخی از بهانه های تأخیر انداختن کارها، بعضی از دلایل ناموجه بودن آنها را نیز مرور می کنیم.[1]
  • ناخوشایند است: معمولا کارهایی که به تأخیر می اندازیم، چندان باب میل ما نیستند؛ اما آیا با گذشت زمان، خوشایند می شوند؟ برعکس، کارها با گذشتن زمان بدتر می شوند. از این گذشته، وجدان راحتی هم نخواهیم داشت. بنا بر این، بسیار راحت تر خواهد بود که حتی کارهای ناخوشایند، امروز انجام گیرند؛ زیرا خشنودی به این است که یکی از کارهای منتظرانجام شدن را از صف طولانی کارها حذف کنیم.
  • دیر نشده است: اگر واقعا دیر نشده باشد که اصلا تأخیری نبوده است و مشکلی هم نیست؛ ولی با این حال، اگر کار ناخوشایندی را به راحتی و به سرعت انجام دهید، عزت نفس بهتر و اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنید.
  • زیر فشار بهتر کار می کنم: واقعیتی در این سخن نهفته است. اغلب ما وقتی تحت فشار قرار می گیریم، با حرارت بیشتری کار می کنیم. با این حال، درست نیست که به انتظار تنگی وقت بنشینیم. چیزی که احتیاج داریم، نظم و انضباط است. می توانیم برای خود، سقف زمانی تعیین کنیم و با همین شدت، سرگرم کار بشویم. در این شرایط، اگر اتفاق غیرمنتظره ای بیفتد، فرصت جبران خواهیم داشت. پس اگر زیر فشار، بهتر کار می کنید، برای خودتان ضرب الأجل مشخص سازید و سعی کنید در رأس زمان تعیین شده، کارتان را انجام دهید. فرض کنید واقعا تحت فشار زمان هستید و از هیچ تلاشی فروگذار نکنید.
  • اگر صبر کنیم، احتمالا مشکل به خودی خود برطرف می شود: البته گاهی هم چنین می شود؛ اما معمولا مشکلات، افزون بر این که به خودی خود برطرف نمی شوند، بر اثر مرور زمان، حادتر هم می شوند. باید با بررسی جنبه های مثبت و منفی مسئله، تصمیم عاقلانه ای گرفت.
  • خیلی زود است یا خیلی دیر شده است: این ها بهانه هایی هستند برای تنبل هایی که می خواهند به نوعی از زیرکار، شانه خالی کنند؛ زیرا هیچ کس آن قدر وقت ندارد که تنها از لحظات ایده آل (مطلوب) آن استفاده کند. همه دقایق عمر، گران بها هستند و باید از آنها استفاده نمود. انتظار بهترین زمان را کشیدن، ممکن است به قیمت از دست دادن بسیاری از وقت های ارزشمند تمام شود.
  • دشوار است: از خود بپرسید که آیا اگر کار را الان انجام ندهید، ساده تر می شود؟ و یا از به تأخیر انداختن کار، چه نصیبتان می شود؟ توجه کنید که کار، هرچه سخت تر باشد، موفقیت در آن، شیرین تر و دلچسب تر است، به خصوص اگر به برای جبر زمان و تحمیل موقعیت، شخصا به رویارویی مشکل بروید.
  • حالا میل به انجام دادنش ندارم: این، نقطه خوبی است برای این که نشان دهید با تنبلی مبارزه می کنید. به خود ثابت کنید که بنده روحیه و میل خود نیستید مطمئنا وقتی تصمیم محکم می گیرید، روحیه شما به کلی تغییر می کند. بی میلی شما ناشی از کارکردن نیست؛ بلکه ناشی از بیکاری است. بنا بر این، راه مبارزه با بی میلی و بی حالی، فعال شدن است.
  • دیرتر هم انجام بدهم، اتفاقی نمی افتد: این یک اشتباه بزرگ است؛ زیرا تأخیر، تقریبا همیشه تفاوتی را به وجود می آورد و آن این که امکان حل مسئله یا رفع مشکل را کاهش می دهد، از اعتماد به نفس می کاهد و عادت بدی را تقویت می کند که مطمئنا در حل و فصل سایر مشکلات هم تأثیر نامساعدی می گذارد.
  • سرم درد می کند، الآن خسته هستم و نیاز به استراحت دارم: این هم مانند بسیاری از دلایل، ممکن است درست یا غلظ باشد، باید به جای کنار گذاشتن کار، دلیل سردرد یا خستگی خود را بیابید. اگر اینها ناشی از بیماری است که معمولا کمتر پیش می آید . به پزشک مراجعه کنید؛ اما اگر ناشی از استرس (نگرانی و اضطراب) کاری است و هر بار که می خواهید کاری را شروع کنید، چنین احساسی پیدا می کنید، علت آن را بیابید: آیا ابزار و اطلاعات ندارید؟ یا از فشار کار می ترسید؟ و یا نگران نتیجه اید؟ یا... به هر حال، رها کردن کار و به بعد موکول کردن آن، خود تولید استرس می کند و مشکلی را حل نمی کند. در بسیاری موارد بهترین راه برخورد با استرس، رو به رو شدن با کار نگران کننده است.
  • ممکن است مهم باشد؛ اما اضطراری نیست: مهم ترین اشتباهی که ممکن است بکنید، این است که اجازه دهید کارها بر حسب ضرورت و اضطرار - ونه بر اساس اهمیتی که دارند - انجام شوند. بسیاری از کارها شاید هم اکنون ضروری نباشند ولی در دراز مدت، از اهمیت زیادی برخوردارند.
  • ممکن است مرا ناراحت کند: چون نمی خواهند کمی ناراحتی را تحمل کنند، کارشان را چند برابر می کنند، غافل از این که کار ناراحت کننده ای که با اختیار انجام گیرد، شیرین خواهد شد؛ اما اگر بماند و به اجبار انجام گیرد، بسیار تلخ تر خواهد بود.
  • دلم می خواهد این کار انجام بدهم؛ اما فراموش می کنم: این دلیل نشان دهنده بی علاقگی به کار و عدم انگیزه لازم برای کار است که باید با ریشه یابی، علت آن را بیابید. اما اگر واقعا انسان فراموش کاری هستید، می توانید با داشتن برنامه - روزانه و یادداشت کردن، از این بهانه خلاص شوید.
  • ممکن است خجالت بکشم: آن چه به راستی باید از آن خجالت کشید، به تعویق انداختن کارها در شرایطی است که می دانید باید آن را انجام دهید. بدترین اتفاقی را که ممکن است با انجام دادن کار روی دهد، مجسم کنید و بدترین حالتی را نیز که انجام ندادن آن پیش می آورد، بررسی کنید.
  • اگر صبر کنم، ممکن است دیگران آن را انجام دهند: ممکن است چنین اتفاقی بیفتد و کار شما راحت شود؛ اما با این سیاست، شهرت خوبی در جمع به دست نمی آورید و این عمل، موجب تعلل و کاهلی شما در انجام دادن کارهای واجب تر می شود که ممکن است برایتان گران تمام شود.
  • نمی دانم از کجا شروع کنم، نمی دانم چگونه این کار را انجام دهم، به مطالعه بیشتری نیاز دارم: احتمالا در برنامه ریزی ضعف دارید و نمی توانید کار را تجزیه و تحلیل کرده، به اجزای کوچک تر و قابل هضم تر تقسیم کنید.
  • بیش از حد، خسته ام: ویلیام جیمز میگوید: فراموش نکنید که وقتی شروع کردید،نیروی تازه ای پیدا می کنید. فراموش نکنید که در پی هر خستگی ای، نسیم نیروبخشی از پی می وزد.
  • فعلا سرم شلوغ است: به سادگی تسلیم این بهانه نشوید. اگر برنامه ریزی کرده اید و برای کارهای خود اولویت قرار داده اید، طبق اولویت عمل کنید. اما معمولا افراد، خود را سرگرم کارهایی می کنند که خوشایندترند و از کارهای مهم به این بهانه شانه خالی میکنند.
  • باید اول مرتب کنم: این هم مانند بسیاری از بهانه های دیگر، ممکن است درست یا نادرست باشد؛ اما برای این که مطمئن شوید بهانه نیست و درست است، همیشه در شروع، ابتدا نیم ساعت کار کنید و سپس اگر نیازی بود، کار را مرتب کنید تا مرتب کردن، بهانه ای برای تعویق کار نشود.
  • وقت بیشتری می خواهد. شاید درست باشد؛ اما به هر صورت، اگر قرار است انجام گیرد، چرا همین حالا دست به کار نشویم؟ به خاطر داشته باشید سر کردن با مشکل امروز، بهتر از رو به رو شدن با مصیبت فرداست.
  • تلویزیون، برنامه جالبی دارد: همیشه روشن کردن تلویزیون، انرژی کمی می خواهد؛ اما خاموش کردن آن، نیاز به یک اراده قوی دارد. همین مقدار وقت که تا کنون پای تلویزیون تلف کرده اید، دیگر کافی است. بهتر است به فکر وظایف خود باشید.
  • هر چه زودتر عقب بیفتم، فرصت زمانی بیشتری برای جبران خواهم داشت: این نوع طرز تلقی در خدمت تنبلی است و تنبل های با تجربخ، با این قبیل منطق آرایی ها به خوبی آشنا هستند و برای توجیه کار خود از آن استفاده می کنند؛ چون فکر می کنند اگر بی خیال کاری شوند و زود خود را کنار بکشند، تا رسیدن زمانی که انجام دادن آن کار، ضروری می شود، فرصت خواهند داشت تا به آن فکر کنند و برای آن نقشه بکشند. در حالی که اولا این فرصت، وقت کارهای دیگر است که ضایع شده است و ثانیا برخی موقعیت ها برای همیشه از دست می روند؛ چون همه فرصت ها، «زمانی» نیستند.
  • در فرم خوبی نیستم؛ مسئله «فرم» و «بیوریتم» در حد سرگرمی جالب است؛ اما وقتی از آن به عنوان بهانه ای برای به بعد موکول کردن کارها استفاده کنید،بهتر است از آن صرف نظر نمایید.
  • هوای بدی است، حیف روز به این خوبی نیست که آن را صرف کار کنم؟: برخی از افراد، هوای خوب و بد را به یک اندازه برای انجام ندادن کارهایشان بهانه می کنند، گرچه ممکن است هوا روی بعضی از امور (مانند: پیک نیک رفتن و ...) تأثیر بگذارد؛ اما نباید مانع فعالیت شما شود. رشد و موفقیت، ناشی از غلبه بر شرایط دشوار است؛ نه تسلیم شدن به آن ها.
  • تا مقدماتش را فراهم کنم، این کار را انجام می دهم: البته در مواقعی کار درستی است. قبل از بریدن تنه درخت باید اره خود را تیز کرد. مشکل این جاست که در اغلب موارد این تهیه مقدمات، جای اصل کار را می گیرند. اگر قرار است مقدماتی فراهم سازید این کار را بکنید اما هدف اصلی را فراموش نکنید.

منبع: کتاب «جوان و مدیریت زندگی»
نویسنده: محمد ربانی خواه

بیشتر بخوانید :
ریشه یابی مسامحه کاری (بخش اول)
ریشه یابی مسامحه کاری (بخش دوم)
ریشه یابی مسامحه کاری (بخش سوم)


 پی نوشت :
[1] . روان شناسی تنبلی، ص 203-223.